خلاصه داستان: Bear Grylls را پس از سقوط هواپیما در کوه های ویران شده یخ دنبال می کند، جایی که او خود را دچار فراموشی می بیند و سعی می کند خود و خلبان را از شر عوامل خشن زمستان نجات دهد.
خلاصه داستان: جیمز خیلی مشتاق است که از ماشین زمان یک دقیقهای خود برای به دست آوردن قلب رجینا استفاده کند تا اینکه متوجه عواقب غیرمنتظره اعمال خود شود.
خلاصه داستان: در داستان، وینسنت، هنرمندی با شیاطین درونی حل نشده، سعی میکند راهی برای زندگی پیدا کند، بنابراین آیا شیاطین خود را شکست میدهد یا فقط او را خواهند کشت؟
خلاصه داستان: مردی را دنبال می کند که در کلبه اش در وسعت متروک قطب شمال روسیه منتظر است. او برای مشاهده یک رویداد طبیعی که هر سال در اینجا رخ می دهد، مقاومت می کند، اما گرم شدن اقیانوس ها تاثیر خود را می گذارد.
خلاصه داستان: زنی در خیابانهای شهر نیویورک پرسه میزند، سوار اتوبوس و قطار میشود، در بارها و کافیشاپها مینشیند، محلههای متنوع شهر را تجربه میکند، در حالی که به زندگیاش، تنهاییاش فکر میکند...