خلاصه داستان: بر اساس داستان کوونتای "بوسکو" آدامز، به جرم تلاش برای نگهداری ماری جوانا به 35 سال زندان محکوم شده است. او با کمک زنی از یک آگهی دلتنگی، فرار می کند تا دخترش را ببیند.
خلاصه داستان: پس از ربودن یک هواپیمای مسافربری توسط تروریست ها، یک سرباز خارج از وظیفه در هواپیما استراتژی ای طراحی می کند تا هواپیماربایان را شکست دهد و در صورت از کار افتادن موتور، بقای مسافران را تضمین کند.
خلاصه داستان: یک زوج جوان پس از تهدید یک باند ستیزه جوی افراطی به مرگ، مجبور می شوند ایستگاه تبلیغی مسیحی خود را در صحرای کالاهاری ترک کنند. پس از سقوط هواپیمای خود، آنها باید با انسان و جانور برای خود مبارزه کنند...
خلاصه داستان: وینی پو، پیگلت، جغد و ببر که دیگر نمیخواهند در سایه زندگی کنند، مبارزه خود را به شهر اشدان میبرند و دنبالهای خونین از مرگ و ضرب و شتم را در به وجود میآورند.
خلاصه داستان: آلیس و سلین با همسران و پسران موفق هم سن و سال خود، سبک زندگی سنتی خود را دارند. هماهنگی کامل زندگی ناگهان پس از یک حادثه غم انگیز از هم می پاشد. گناه، سوء ظن و پارانویا با هم ترکیب می شوند و گره خواهرانهشان را می گشایند...
خلاصه داستان: سفری در سراسر آمریکای دیستوپیایی آینده، به دنبال تیمی از روزنامهنگاران نظامی که با زمان رقابت میکنند تا قبل از اینکه گروههای شورشی به کاخ سفید برسند، به دی سی برسند.
خلاصه داستان: پس از اینکه گروهی از تبهکاران دختر بالرین یک شخصیت قدرتمند دنیای اموات را می ربایند، آنها به یک عمارت منزوی عقب نشینی می کنند، غافل از اینکه بدون دختر بچه معمولی در داخل قفل شده اند.
خلاصه داستان: پس از فهمیدن اینکه مرگ همسرش تصادفی نبوده است، یک رئیس سابق ایستگاه سیا مجبور به بازگشت به دنیای اموات جاسوسی می شود و با یک دشمن متحد می شود تا توطئه ای را کشف کند که همه چیزهایی را که او فکر می کرد به چالش می کشد...
خلاصه داستان: Se-Ra یک مجری معروف در یک ایستگاه پخش است. 5 دقیقه قبل از پخش زنده اخبار او، یک تماس تلفنی دریافت می کند. تماس گیرنده Mi-So به Se-Ra می گوید "من قرار است توسط یک نفر کشته شوم. لطفا داستان مرگ من را پوشش دهید."
خلاصه داستان: عمبر و خانواده اش هنگام جشن گرفتن لبباران در منطقه باندونگ دچار وحشت شدند. امبار، زن جوان زیبایی که دید محدودی دارد، می تواند چیزهایی را ببیند که دیگران نمی توانند ببینند.