خلاصه داستان: مرد جوانی هنگام فیلمبرداری در واتو کاندانگ، ترنگالک، سنگ مقدسی را برداشت. پس از آن، آیو همچنان توسط یک شخصیت سیندن از دنیای ماوراء طبیعی که هنوز در بدن آیو زندگی می کند، ملاقات کرد.
خلاصه داستان: عمبر و خانواده اش هنگام جشن گرفتن لبباران در منطقه باندونگ دچار وحشت شدند. امبار، زن جوان زیبایی که دید محدودی دارد، می تواند چیزهایی را ببیند که دیگران نمی توانند ببینند.
خلاصه داستان: رمز و راز مرگ مرموز جوکرو کوسومو. Tjokro Kusumo و Brotoseno دشمنانی بودند که بر سر لوجی پوساکا با هم جنگیدند تا اینکه هر دو نفر از یکدیگر کینه داشتند.
خلاصه داستان: دیندا که بچه های روستا او را به خاطر قدرتش عجیب می دانند، به طور اتفاقی پنجی و امبار را مجروح می کند. او پشیمان می شود و از خاله دونا می خواهد که او را در مدرسه ماتا هاتی ثبت نام کند...