خلاصه داستان: مردی را دنبال می کند که در کلبه اش در وسعت متروک قطب شمال روسیه منتظر است. او برای مشاهده یک رویداد طبیعی که هر سال در اینجا رخ می دهد، مقاومت می کند، اما گرم شدن اقیانوس ها تاثیر خود را می گذارد.
خلاصه داستان: زنی در خیابانهای شهر نیویورک پرسه میزند، سوار اتوبوس و قطار میشود، در بارها و کافیشاپها مینشیند، محلههای متنوع شهر را تجربه میکند، در حالی که به زندگیاش، تنهاییاش فکر میکند...
خلاصه داستان: سرباز فقید ناتان ریککس که در برزخی تاریک بین مرگ و زندگی گیر کرده است، سایه هایی از مردان و زنان در حال مرگ را جمع آوری می کند تا شانس دوم خود را برای زندگی دوباره بخرد.